فرضیاتلغتنامه دهخدافرضیات . [ ف َ ضی یا ] (ع اِ) واجبات . اموری که عمل به آنها فرض و واجب است . فرائض . رجوع به فرائض شود. || ج ِ فرضیه . حدسیات و چیزهایی که به گمان و قیاس و وهم
فُرَاتٌفرهنگ واژگان قرآنگوارا (اگر در مورد آب به كار رود منظور آبي بسيار خوش طعم مي باشديا آبي است که سوز عطش را ميشکند ، و يا آبي است که خنک باشد . )
بطلمیوس قلوذیواژهنامه آزادو ساکن و مرکز عالم است و فرضیات این منجم تا ظهور معلم معروف کوپرنیک مسلم بود مثل آنکه هنوز در نزد بیشتر منجمین ایران مسلم است و بعد بواسط این دانشمند فرضیات بطل
امنیت محاسباتیcomputational securityواژههای مصوب فرهنگستانامنیت کمّی در مقابل رمزگشایی غیرمجاز بر پایۀ فرضیات خاصی که تحلیلگر در مورد رمز در نظر میگیرد
بطلمیوس قلوذیلغتنامه دهخدابطلمیوس قلوذی . [ ب َ ل َ س ِ ق َ ] (اِخ ) حکیمی بوده یونانی . (برهان ). منجم معروف و مشهور که درمائه ٔ دویم میلادی در مصر متولد گردید. این دانشمند چنان فرض کرد
ملاحظاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال حظات، قید، شرط، شرایطمحدودکننده، اماواگر، مشخصات، خصوصیات، ویژگی الزامات، نیاز فرضیات، حدس اصلاحات، اصلاحیه، متمم امکان مفاد
تجزیهلغتنامه دهخداتجزیه . [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پاره پاره کردن و تقسیم کردن چیزی را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جزء جزء کردن چیزی را. (ناظم الاطباء). جزء جزء و پاره پاره کردن .(فره