فرشادلغتنامه دهخدافرشاد. [ ف َ ] (اِ) نام روح و عقل کره ٔ مریخ . (ناظم الاطباء). نفس فلک مریخ است . (آنندراج ) (انجمن آرا). از برساخته های دساتیر است . رجوع به فرهنگ دساتیر ص 257
فرشادفرهنگ نامها(تلفظ: faršād) نام روح و عقلِ کره مریخ ، نفس فلک مریخ ، (از برساختههای دساتیر ـ برهان چ. معین) ؛ شکوه ، شادی ، شادی بزرگ.
فرشادشیرلغتنامه دهخدافرشادشیر. [ ف َ ] (اِخ ) نام حکیمی بوده است معروف ازایران خاصه از پارس که در کتاب حکمت اشراق به اصل معنی این لفظ التفات نکرده گاهی فرشادشیر خوانده و «اسد» فهمید
فرشاةدیکشنری عربی به فارسیپاک کن , ماهوت پاک کن , ليف , کفش پاک کن و مانند ان , قلم مو , علف هرزه , ماهوت پاک کن زدن , مسواک زدن , ليف زدن , قلم مو زدن , نقاشي کردن , تماس حاصل کردن واهس
فرشادشیرلغتنامه دهخدافرشادشیر. [ ف َ ] (اِخ ) نام حکیمی بوده است معروف ازایران خاصه از پارس که در کتاب حکمت اشراق به اصل معنی این لفظ التفات نکرده گاهی فرشادشیر خوانده و «اسد» فهمید