فرسنداجلغتنامه دهخدافرسنداج . [ ف َ س َ ] (اِ) مطلق امت را گویند یعنی امت هر پیغمبر. (برهان ). برساخته ٔ دساتیر است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به فرهنگ دساتیر ص 257 شود.
فرنداذلغتنامه دهخدافرنداذ. [ ف ِ رِ ] (اِخ ) کوهی است در ناحیه ٔ دهناء و در مقابلش یک کوه دیگر است که آن دو را فرنداذان گویند. (از معجم البلدان ) (از منتهی الارب ).