فرستهلغتنامه دهخدافرسته . [ ف ِ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ) فرستاده . چیزی که به جهت کسی فرستند. (برهان ). || رسول . (برهان ). سفیر. قاصد. ایلچی . (یادداشت به خط مؤلف ) : زآن است قوی شی
فرستهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= فرستاده: ◻︎ به دل پر ز کین شد به رخ پر ز چین / فرسته فرستاد زی شاه چین (فردوسی: ۱/۱۰۸)، ◻︎ فرسته فرستاد با خواسته / غلامان و اسبان آراسته (دقیقی: ۸۳).
فرستهdispatch 3, dépêche (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانکیسه یا مجموعۀ کیسههای برچسبخورده و مهرومومشده و ممهور به مُهر یا بدون مُهر که بین واحدهای پُستی مبادله میشود
تشکیل فرستهestablishment of mails, création des dépêches (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمجموع مراحل چهارنخ کردن مرسولهها و بستهبندی و بستن کیسهها و مهروموم کردن و آمادهسازی برای ارسال
فرستادنگویش اصفهانی تکیه ای: berasni طاری: herasnây(mun) طامه ای: heresnâɂan طرقی: herasnâymun کشه ای: herasnâymun نطنزی: heres(e)nâɂan
فرستۀ هواییairmail dispatch, dépêche-avion (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانفرستهای که با توجه به اولویت نوع مرسوله و نرخهای ویژهای که بهصورت اضافهنرخ هوایی به مرسولات آن تعلق میگیرد، با خطوط هواپیمایی مختلف از مبدأ فرسته به مقصد
فرستۀ انبوهbulk mail, dépêche de courrier en nombre (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانفرستهای محتوی پستنامهها که فرستندهای واحد آن را بهصورت انبوه و برطبق مقررات آییننامۀ پستنامهها به پست تحویل میدهد
فرستۀ آسیبدیدهmail involved in an accident, dépêche accidentée (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانفرستهای که درطول مسیر مبدأ تا مقصد دچار دستخوردگی یا آسیبدیدگی میشود و در مورد آن در نقاط گذر و مقصد تشریفات خاصی اعمال میشود
فرستۀ مستقیمdirect dispatch, dépêche directe (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانفرستهای که مستقیماً و بدون نقلوانتقال از ادارۀ مبدأ به ادارۀ مقصد ارسال میشود
رازنامهلغتنامه دهخدارازنامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ٔ محرمانه : بگفتش هر آنچ از فرسته شنودهمان رازنامه مر او را نمود.(گرشاسب نامه ).