فردولغتنامه دهخدافردو. [ ] (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم ، واقع در هیجده هزارگزی جنوب خاوری کهک و 37هزارگزی جنوب راه قم به اصفهان . ناحیه ای است کوهستا
فِرْدَوْسِفرهنگ واژگان قرآنبهشت - بالاي بهشت (در مورد اين كلمه هم ضمير مذکر استفاده مي شود وهم مؤنث و به طوري که گفته شده کلمهاي است رومي به معناي بستان و بعضي هم گفتهاند کلمهاي است سريان
فردوسفرهنگ مترادف و متضاد۱. ارم، بهشت، پردیس، جنان، جنت، خلد، دارالسلام، رضوان، مینو، نعیم ۲. باغ، بستان ≠ دوزخ
فردوسلغتنامه دهخدافردوس . [ ف ِ دَ ] (معرب ، اِ) بهترین جای در بهشت . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بهشت . ج ، فَرادیس . (منتهی الارب ). بهشت را گویند. (برهان ). دکتر معین
فردوسلغتنامه دهخدافردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ )نام یکی از شهرستانهای استان نهم که محدود است از طرف شمال به شهرستان گناباد و کویر نمک ، از طرف خاور به دهستان نیمبلوک و دهستان پس
فردوسلغتنامه دهخدافردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) آبی است بنی تمیم را بر جانب راست راه حاج از کوفه . (از معجم البلدان ).آبی است مر بنی تمیم را نزدیک کوفه . (منتهی الارب ).
فردواسفلغتنامه دهخدافردواسف . [ ف ِ دُ س ُ ] (اِخ ) صورتی از نام فذراسف یا پاای تراسپ جد زردشت است و در تاریخ طبری بدین صورت آمده است . (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی تأل