فردانلغتنامه دهخدافردان . [ ف َ ] (ع ص ) یکتا.یگانه . یک . (منتهی الارب ). واحد. و شی ٔ فردان ؛ یعنی منفرد و مؤنث آن فَرْدی ̍ است . (از اقرب الموارد).
فردانشلغتنامه دهخدافردانش . [ ف َ ن ِ ] (اِ) علم نیکو و بامعنی . کنایه از علم حکمت که فرزانگی باشد. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). در دساتیر و دیگر کتب لغت دیده نشد.
فردانیتلغتنامه دهخدافردانیت . [ ف َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) وحدانیت . یگانگی . یکتایی . (ناظم الاطباء). فردیت .
فردانهواژهنامه آزادتنها، یگانه. ظاهراً با «فردانیة» که از جمله صفات الهی است گرفته شده است. نام دختر قدیمی از کشور ترکیه و به معنی یگانه و تنها
فردانشلغتنامه دهخدافردانش . [ ف َ ن ِ ] (اِ) علم نیکو و بامعنی . کنایه از علم حکمت که فرزانگی باشد. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). در دساتیر و دیگر کتب لغت دیده نشد.
فردانیتلغتنامه دهخدافردانیت . [ ف َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) وحدانیت . یگانگی . یکتایی . (ناظم الاطباء). فردیت .
فردانهواژهنامه آزادتنها، یگانه. ظاهراً با «فردانیة» که از جمله صفات الهی است گرفته شده است. نام دختر قدیمی از کشور ترکیه و به معنی یگانه و تنها