فرحنسافرهنگ نامها(تلفظ: farah nesā) (عربی) (فرح + نسا) ، زنی که موجب شادی و شادمانی باشد ، شادی آور ، شادمان کننده .
فرحسافرهنگ نامها(تلفظ: farahsā) (عربی ـ فارسی) (فرح + سا (پسوند شباهت)) ، مثل فرح و شادمانی و سُرور ؛ (به مجاز) کامروا و خوشبخت .
فرحناکفرهنگ مترادف و متضادخوشحال، دلگشا، شادمان، شادیافزا، فرحبخش، مسرور، نزهتبخش، نشاطآور، نشاطانگیز ≠ اندوهناک
فرنسالغتنامه دهخدافرنسا. [ ] (اِ) نام عقل فلک کیوان است که زحل باشد. (انجمن آرا). در فرهنگ دساتیر و دیگر فرهنگها نیامده است .
فرنسالغتنامه دهخدافرنسا. [ ] (اِ) نام عقل فلک کیوان است که زحل باشد. (انجمن آرا). در فرهنگ دساتیر و دیگر فرهنگها نیامده است .
فرنسالغتنامه دهخدافرنسا. [ فْرَ / ف َ رَ ] (اِخ ) فرنسه . کشور فرانسه . (از نقود ص 181). رجوع به فرانسه شود.
فرنساویهلغتنامه دهخدافرنساویه . [ ف ِ رَ وی ی َ ] (ص نسبی ) فرانسوی . فرانسویه .(از نقود ص 97). رجوع به فرانسوی و فرانسویه شود.
فرانامۀ قیاسیdeductive scenarioواژههای مصوب فرهنگستانفرانامهای که با شناسایی و بررسی فهرست کاملی از عوامل کلیدی و روندهای پیشران (driving trend)، در قلمرو عدم قطعیت آینده، مجموعهای از آیندههای بدیل را از میان