فرازینلغتنامه دهخدافرازین . [ ف َ ] (ص نسبی ) بالایی . فرازی . اعلی . ضدفرودین . (از آنندراج ). رجوع به فراز و فرازی شود.
فرازیندیکشنری فارسی به انگلیسیcapstone, elevated, head, lofty, overhead, superior, superlative, tall, top, topmost, up , upper, upward
فرازین اروندلغتنامه دهخدافرازین اروند. [ ف َ اَرْ وَ ] (اِ مرکب ) زبده و خلاصه ٔ عالم علوی . (آنندراج ). از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان .