فراگونهایsupraspecificواژههای مصوب فرهنگستانویژگی رتبهای در سلسلهمراتب ردهبندی که بالاتر از گونه قرار دارد
فروگونهایinfraspecificواژههای مصوب فرهنگستانویژگی رتبهای در سلسلهمراتب ردهبندی که پایینتر از گونه قرار دارد
تراز فراگونهایsupraspecific levelواژههای مصوب فرهنگستانترازی در سلسلهمراتب ردهبندی که بالاتر از گونه قرار دارد
تراز فروگونهایinfraspecific levelواژههای مصوب فرهنگستانترازی در سلسلهمراتب ردهبندی که پایینتر از گونه قرار دارد
رتبۀ فراگونهایsupraspecific rankواژههای مصوب فرهنگستانرتبهای در سلسلهمراتب ردهبندی که بالاتر از گونه قرار دارد
فراوانیلغتنامه دهخدافراوانی . [ ف َ] (حامص ) بسیاری . کثرت . (ناظم الاطباء) : قطره ٔ اشکم ، اما ز فراوانی ضعف طاقتی نیست که از دیده به مژگان برسم . خاقانی .|| وفور نعمت . بسیاری طعام و خوراک .(ناظم الاطباء). خصب . رخاء. فراخی . نقیض ت
تراز فراگونهایsupraspecific levelواژههای مصوب فرهنگستانترازی در سلسلهمراتب ردهبندی که بالاتر از گونه قرار دارد
رتبۀ فراگونهایsupraspecific rankواژههای مصوب فرهنگستانرتبهای در سلسلهمراتب ردهبندی که بالاتر از گونه قرار دارد