فراکسیونفرهنگ انتشارات معین(فِ یُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - گروه های همفکری که در داخل یک حزب یا مجمع به وجود می آیند. 2 - در علم ریاضی خارج قسمت دو کمیت ، کسر، بَرخه . (فره ).
فراکسیونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهدستهبندیهایی که درون یک حزب یا نهاد سیاسی هم‌فکر برای دستیابی که هدف‌های معیّن پدید آید.
فراسیونلغتنامه دهخدافراسیون . [ ف َ ] (معرب ، اِ) گیاهی است که به عربی صدف الارض گویند و در مؤید گوید: گندنای کوهی است و درکتب طبی نیز چنین است . (آنندراج ). نام گندنای کوهی باشد
فراسیونفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی چندساله با ساقه‌های سفیدِ پوشیده از کرک، برگ‌های بیضی‌شکل، گل‌های سفید یا بنفش، و طعمی تلخ که مصرف دارویی دارد و برای تقویت قلب، از بین بردن تب، و ضدعفونی
رادیوملغتنامه دهخدارادیوم . [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ای است فلزی که در سال 1898 م . بتوسط پیر کوری و زنش مادام کوری و ژبمون کشف شد، مادام کوری در ضمن تجسس خاصیت رادیوآکتیویته د
مصدقلغتنامه دهخدامصدق . [ م ُ ص َدْ دِ ] (اِخ ) دکتر محمد (اردیبهشت 1258 هَ . ش .- یکشنبه 14 اسفند 1345 هَ . ش .). پدرش میرزا هدایت اﷲ وزیر دفتر استیفاء دوران ناصری و از مردان ت
فراسیونلغتنامه دهخدافراسیون . [ ف َ ] (معرب ، اِ) گیاهی است که به عربی صدف الارض گویند و در مؤید گوید: گندنای کوهی است و درکتب طبی نیز چنین است . (آنندراج ). نام گندنای کوهی باشد