فراوزلغتنامه دهخدافراوز. [ ف َ وَ ] (اِخ ) فراواز. نام دو رود از رودهای بخارا. (تاریخ بخارای نرشخی ص 64). رجوع به فراواز و فراوه شود.
فراز شدنفرهنگ انتشارات معین( ~ . شُ دَ) (مص ل .) 1 - نزدیک شدن . 2 - گشوده شدن . 3 - بسته شدن . 4 - برخاستن . 5 - داخل شدن . 6 - پیش رفتن .
فراز کردنفرهنگ انتشارات معین( ~ . کَ دَ) (مص م .) 1 - باز کردن . 2 - بستن . 3 - نزدیک کردن . 4 - پیش آوردن ، پیش بردن . 5 - ساختن .
خراجریلغتنامه دهخداخراجری . [ خ َ ج َ را ] (اِخ ) نام قریتی بوده است از فُراوَز علیا بر فرسخی از بخارا. بدین ناحیت جماعتی از فقیهان منسوبند که پیرو ابوحفص کبیرند. (از معجم البلدان