فراوازلغتنامه دهخدافراواز. [ ف َ ] (اِخ )نام دو رود است از رودهای بخارا که یکی را فراواز علیا گویند و دیگری را فراواز سفلی و نام دیگر فراوازسفلی کام دیمو است . (از تاریخ بخارای نر
فراوازجردلغتنامه دهخدافراوازجرد. [ ف َ ج ِ ] (اِخ ) نام دهی است از رستاق دره و طسوج ارونجرد (یا اروندجرد). رجوع به ترجمه ٔ تاریخ قم چ سیدجلال تهرانی ص 116 و 139 شود.
فراوانگویش اصفهانی تکیه ای: ferâvun طاری: ferâvun طامه ای: ziyad / xeyli طرقی: förâvun کشه ای: ferâvun نطنزی: ferâmun
فراوانفرهنگ مترادف و متضادانبوه، بابرکت، بس، بسیار، بیحد، بیشمار، بینهایت، جزیل، خیلی، زیاد، شایگان، عدیده، کثیر، متراکم، معتنابه، وافر ≠ کم، نادر
فراوازجردلغتنامه دهخدافراوازجرد. [ ف َ ج ِ ] (اِخ ) نام دهی است از رستاق دره و طسوج ارونجرد (یا اروندجرد). رجوع به ترجمه ٔ تاریخ قم چ سیدجلال تهرانی ص 116 و 139 شود.
فراوزلغتنامه دهخدافراوز. [ ف َ وَ ] (اِخ ) فراواز. نام دو رود از رودهای بخارا. (تاریخ بخارای نرشخی ص 64). رجوع به فراواز و فراوه شود.
کام دیمولغتنامه دهخداکام دیمو. [ ] (اِخ ) رودی است به بخارا که اسم دیگر آن فراوازالسفلی است . (تاریخ بخارا ص 39).