فراماسونریلغتنامه دهخدافراماسونری . [ فْرا / ف ِ س ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) هماهنگی و تفاهم میان اشخاصی که علائق و تمایلات متشابه دارند.(از فرهنگ زبان امریکایی وبستر). || (اِخ ) روش و س
فراماسونریفرهنگ انتشارات معین(فِ سُ نِ) [ انگ . ] (اِ.) شبکه های وسیعی از جمعیت اخوت پنهانی در سراسر جهان که خود را معتقد به قدرتی ماورای طبیعی ، کتابی آسمانی ، اطاعت از قانون کشور، برادری
فراماسونریفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهسازمان سرّی بینالمللی که طرفدار انسانیت، تهذیب اخلاق، رشد فکری مردم، و برطرف ساختن اختلافات مذهبی هستند. اعضای آن در بعضی کشورها به جاسوسی و توطئه شهرت دارند؛
فراماسونگریfreemasonry 2واژههای مصوب فرهنگستانمسلک و مرامی که مدعی گسترش همبستگی مردان آزادۀ جهان است
انجمن فراماسونیfreemasonry 1واژههای مصوب فرهنگستانتشکیلاتی مخفی که مدعی گسترش همبستگی مردان آزادۀ جهان است