فراشةلغتنامه دهخدافراشة. [ ف َ ش َ ] (ع اِ) پروانه . (زمخشری ). پروانه ٔ چراغ . ج ، فراش . (منتهی الارب ). حیوانی دوبال که بر گرد چراغ میگردد و میسوزد. (اقرب الموارد). || پره ٔ ق
فراشةلغتنامه دهخدافراشة. [ ف َ ش َ ] (اِخ ) دهی میان بغداد و حله . (منتهی الارب ). از بغداد تا دیه صرصر دو فرسنگ و از او تا دیه فراشه هفت فرسنگ [ است ] . (نزهة القلوب حمداﷲ مستوف