فراسخلغتنامه دهخدافراسخ . [ ف َ س ِ ] (ع اِ) ج ِ فرسخ . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به فرسخ شود.
ظیقیلغتنامه دهخداظیقی . [ ظَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ظیقان و هو منزل علی عشرة فراسخ من بریة عیذاب ، منها ابوالحسن طاهربن عتیق السکاک الظیقی . (سمعانی ص 377).
ذخینویلغتنامه دهخداذخینوی . [ ذَن َ ] (ص نسبی ) صاحب انساب گوید: الذخینوی بفتح الذال المعجمة و کسر الخاء المعجمة، و سکون الیاء المنقوطة باثنتین من تحتها و فتح النون و فی آخرها الو
فرسخلغتنامه دهخدافرسخ . [ ف َ س َ ] (معرب ، اِ) فرسنگ . (یادداشت به خط مؤلف ). فرسنگ و آن مسافت سه میل باشد که دوازده هزار گز یا ده هزار گز شود.ج ، فراسخ . (منتهی الارب ). سه م
اذرمةلغتنامه دهخدااذرمة. [ اَ رَ م َ ] (اِخ ) از دیار ربیعه ، قریه ایست قدیم و آنرا حسن بن عمربن الخطاب التغلبی از صاحب وی بستد و قصری آنجا بکرد و آنرا استوار ساخت . احمدبن الطیب
گاوخوارهلغتنامه دهخداگاوخواره . [ خوا / خا رَ / رِ ] (اِخ ) نهری است عظیم که از جیحون برگرفته اند و بر این عمارت فراوان و زراعت بی پایان کرده مثل گاوخواره . رجوع به نزهةالقلوب ج 3 ص