اوهیةلغتنامه دهخدااوهیة. [ هَِی ْ ی َ ] (ع اِ) هوا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هوای میان اعلای کوه تا فرازگاه وادی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
مهربلغتنامه دهخدامهرب . [ م َ رَ ] (ع اِ) گریزگاه . ج ، مَهارِب . (غیاث ).مفرّ. محیص . محید. فرارگاه . مناص . محل فرار. جای گریز : روباه گفت مخلص و مهرب نزدیک و مهیا به چه ضرورت
محیصلغتنامه دهخدامحیص . [ م َ ] (ع مص ) حَیْص . حیصة. حیوص . محاص . حیصان . برگشتن و به یک سوی شدن . (منتهی الارب ). گردیدن از چیزی . (غیاث ) (آنندراج ). || رستگاری یافتن . || خ
ارتفاعدیکشنری عربی به فارسیفرازا , بلندي , ارتفاع , فراز , منتها درجه , مقام رفيع , منزلت , جاي بلند وبرامدگي , ترفيع , رفعت , جاي مرتفع , اسمان , عرش , تکبر , دربحبوحه , ارتفاعات , عظمت