فراتهلغتنامه دهخدافراته . [ ف ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) آب انگور است که نشاسته و آرد گندم در آن ریزند و چندان بجوشانند که به قوام آید و سخت شود و آن را به رشته ای که مغز بادام یا مغز جو
فراتهفرهنگ انتشارات معین(فُ تِ) (اِ.) باسلق ، نوعی شیرینی که با شیرة انگور و آرد گندم و نشاسته همراه با مغز گردو یا بادام درست کنند.
فراتهفرهنگ نامها(تلفظ: forāte) حلوایی که از آب انگور و نشاسته و آرد گندم و مغز بادام و گردو درست کنند ، باسلق ؛ (به ترکی) باسدُق .
فراته دارلغتنامه دهخدافراته دار. [ فْرا / ف َ ت َ ] (اِ مرکب ) حکمران یا پادشاه دست نشانده در زمان سلوکیها و پارتی ها. (از ایران باستان ج 2 ص 1595).
فراته دارلغتنامه دهخدافراته دار. [ فْرا / ف َ ت َ ] (اِ مرکب ) حکمران یا پادشاه دست نشانده در زمان سلوکیها و پارتی ها. (از ایران باستان ج 2 ص 1595).
ملبنلغتنامه دهخداملبن . [ م ُ ل َب ْ ب َ ] (ع اِ) فراته . (مهذب الاسماء). فلاته که حلوایی است با شیر ترتیب داده . (منتهی الارب ). نام حلوایی . (ناظم الاطباء). فلاتج ، و جوهری گو
فراتقلغتنامه دهخدافراتق . [ ف ُ ت ِ ] (معرب ، اِ)معرب فلاته و فراته . (یادداشت بخط مؤلف ). در منتهی الارب و اقرب الموارد یافت نشد. رجوع به فراته شود.