touchesدیکشنری انگلیسی به فارسیلمس می کند، حس لامسه، لمس دست زنی، پرماس، احساس با دست، زدن، لمس کردن، دست زدن به، پرماسیدن، رسیدن به، متاثر کردن، متاثر شدن
touchedدیکشنری انگلیسی به فارسیلمس کرد، زدن، لمس کردن، دست زدن به، پرماسیدن، رسیدن به، متاثر کردن، متاثر شدن