فاسغانیونلغتنامه دهخدافاسغانیون . (معرب ، اِ) دلبوث . سیف الغراب . سوسن احمر. دور حولة. سنخار. ماخاریون . (یادداشت بخط مؤلف ). در بحرالجواهر و تحفه ٔ حکیم مؤمن ضبط آن مشاهده نشد.
فاسغانیونلغتنامه دهخدافاسغانیون . (معرب ، اِ) دلبوث . سیف الغراب . سوسن احمر. دور حولة. سنخار. ماخاریون . (یادداشت بخط مؤلف ). در بحرالجواهر و تحفه ٔ حکیم مؤمن ضبط آن مشاهده نشد.
دورحولهلغتنامه دهخدادورحوله . [ ح ِ وَل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) دورحولی . دلبوث . سیف الغراب . سوسن احمر. سنخار. ماخاریون . فاسغانیون . سوسن بری . کسیفیون . (یادداشت مؤلف ). رجوع به
استغاثةلغتنامه دهخدااستغاثة. [ اِ ت ِ ث َ ] (ع مص ) استغاثت . فریاد خواستن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). فریادرسی خواستن . (غیاث ). فریادخواهی . استصراخ . استعواء. فریاد ج
مجیبلغتنامه دهخدامجیب . [ م ُ ] (ع ص ) جواب دهنده . (غیاث ) (آنندراج ). پاسخ دهنده . (ناظم الاطباء). پاسخ گوی . پاسخ کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بلبل همی بخواند در شاخ
سیف الغرابلغتنامه دهخداسیف الغراب . [ س َ فُل ْ غ ُ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از سوسن . (الفاظالادویه ). دلبوث . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سوسن احمر. دور حولة. سنخار. ماخا