فثلغتنامه دهخدافث . [ ف َث ث ] (ع اِ) به عربی اسم ارزن است ، به هندی باجری نامند. نبات آن شبیه به نبات ذرت و حب آن شبیه به جاورس است . و اهل هند آن را بسیار میخورند نان آن پخت
فثلغتنامه دهخدافث . [ ف َث ث ] (ع اِ) به عربی اسم ارزن است ، به هندی باجری نامند. نبات آن شبیه به نبات ذرت و حب آن شبیه به جاورس است . و اهل هند آن را بسیار میخورند نان آن پخت
خفیف الثلثلغتنامه دهخداخفیف الثلث . [ خ َ فُث ْ ث ُ ] (ع اِ مرکب ) نام قسمی خط عربی است اختراع ذوالریاستین فضل بن سهل . (از فهرست ابن الندیم ).
صابیلغتنامه دهخداصابی . (اِخ ) ابراهیم بن هلال بن ابراهیم بن زهرون ، مکنی به ابی اسحاق . وی از بزرگان کتاب و بلغای آنان است . گویند که خلفا و پادشاهان وقت و وزرا بارها به حیلت و
منافثتفرهنگ انتشارات معین(مُ فِ ثَ) [ ع . منافثة ] 1 - (مص ل .) زیرگوشی گفتن . 2 - با هم صحبت کردن ، 3 - پچ پچ کردن .