فلللغتنامه دهخدافلل . [ ف َ ل َ ] (ع اِ) رخنه ٔ روی شمشیر. (آنندراج ). صحیح کلمه فل است . رجوع به فل شود.
فاللیسلغتنامه دهخدافاللیس . (اِخ )بیرونی نویسد وی از جمله ٔ اصحاب تعالیم است و او ادواری را استخراج کرد که به ادوار فاللیس موسوم است . و نخستین دور آن در سال 418 بخت نصر بود، و هر
taggingدیکشنری انگلیسی به فارسیبرچسب زدن، علامت زدن، ضمیمه کردن، ضمیمه شدن به، اتیکت چسباندن به، بدنبال آوردن، گرگ بهوا بازی کردن
فلللغتنامه دهخدافلل . [ ف َ ل َ ] (ع اِ) رخنه ٔ روی شمشیر. (آنندراج ). صحیح کلمه فل است . رجوع به فل شود.