فیشفرهنگ انتشارات معین[ فر. ] (اِ.) 1 - کاغذهایی در اندازه های کوچک که مطالب را روی آن می نویسند تا بعداً تنظیم و مرتب کنند. 2 - ورقه ای کاغذی یا مقوایی که روی آن مشخصات کتاب را نویس
فرشگویش بختیاریفرش، قالى (یک دست فرش براى یک اتاق شامل چهارقطعه به نامهاى میون فرش یک تخته با پهناى بیشتر، کناره، دو قطعه و باریکتر از میان فرش سر فرش است که یک تخته مىباشد. ا
فحشگویش اصفهانی تکیه ای: fohš طاری: fâhš طامه ای: došmun طرقی: nang / püč کشه ای: nang نطنزی: fohš / došnum
ذاللغتنامه دهخداذال . (ع اِ) خوج خروه . تاج خروس . خود خروه . عرف الدیک . و آن گوشتپاره ای سرخ است که بر سر خروس بود. فش خروس . (قاض یخان بدر محمد دهار).
ذوالیمینینلغتنامه دهخداذوالیمینین . [ ذُل ْ ی َ ن َ ] (اِخ ) لقبی است که مأمون بطاهر داد، از آن روی که در جنگ با علی بن عیسی شمشیر به هر دو دست بگرفت و بزد بر سر و خودش و سر بدونیم ک
طغرائیلغتنامه دهخداطغرائی . [ طُ ] (اِخ ) یاقوت آرد: حسین بن علی بن محمدبن عبدالصمد الاستاد، مؤیدالدین ، ابواسماعیل الاصبهانی ، المعروف بالطغرائی . کلمه ٔ طغرائی منسوب به کسی است
زمردلغتنامه دهخدازمرد. [ زُ م ُرْ رُ ] (معرب ، اِ) معرب «سماراگدوس » یونانی .محمدمعین آرد: یکی از سنگهای قیمتی به رنگ سبز و آن هرچه بزرگتر باشد گرانبهاتر است . قدما می پنداشتند
حافظ شیرازیلغتنامه دهخداحافظ شیرازی . [ ف ِ ظِ ] (اِخ ) خواجه شمس الدین محمد. جامع دیوان حافظ که عموماً او را محمد گلندام میدانند بر دیوان حافظ مقدمه ای نوشته و به مناسبت قدمت این سند