فامیةلغتنامه دهخدافامیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهر بزرگی است و یک ناحیه است از سواحل حمص . (از معجم البلدان ). شهری است به شام . (منتهی الارب ).
فامیةلغتنامه دهخدافامیة. [ ی َ ] (اِخ ) دهی است به واسط. (منتهی الارب ). صاحب آنندراج آن را افامیه (با همزه ٔ مفتوح ) کرده است . رجوع به فامیه شود.
افامیهلغتنامه دهخداافامیه . [ اَ ی َ ](اِخ ) یا فامیه . نام شهری به شام از سواحل . کوره ایست از حمص میان حمص و انطاکیه . و آن را سلوکوس شش سال پس از اسکندر بنا کرده است . (از تاج
عموریةلغتنامه دهخداعموریة. [ ع َم ْ مو ی َ ] (اِخ ) شهرکی است در ساحل نهر عاصی ، در بین فامیه و شیزَر. (از معجم البلدان ). شهری است در خاک روم که ابن خلدون در بحث جغرافیایی خود، آ