فالادلغتنامه دهخدافالاد. (اِ) بیهوده گفتن . (یادداشت بخط مؤلف ، از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ).
فالادلغتنامه دهخدافالاد. (اِخ ) نام پارسی رود فرات است که از مشاهیر رودهای عالم است و از جانب ارمنیه برمیخیزد. مصب آن خلیج فارس است و ممر آن زیاده از هزاروچهارصد میل است . و فرات
فارادهلغتنامه دهخدافاراده . [ دِ ] (اِخ ) مایکل . شیمیدان و فیزیکدان انگلیسی . در بیست ودوم سپتامبر 1791م . در نوینگتن بدنیا آمد. پدر و مادرش اهل یورکشایر بودند و چون پدر وی در لن
فارادلغتنامه دهخدافاراد. (لاتینی ، اِ) واحد ظرفیت الکتریکی است و مساوی گنجایش جسمی است که چون سطح آن از صفر به یک ولت برسد واحد یک کولن (کولمب ) الکتریسیته باشد. این اصطلاح از زم
فراتلغتنامه دهخدافرات . [ ف ُ] (اِخ ) نهر عظیمی است که با دجله پیوندد و هر دوی آنها یک نهر شوند در عبادان و به خلیج فارس ریزند. (اقرب الموارد). حمزة گوید: فرات معرب است ، و نام
اداءلغتنامه دهخدااداء. [ اَ ] (ع مص ) اَدا. گذاردن دین و حق وپیام و رسالت و زکوة را. کارسازی کردن . رسانیدن وام و غیره . پرداختن (وام ، امانت و جز آن را). پرداخت . ردّ. تأدیه .