فُزِّعَفرهنگ واژگان قرآنترس و فزع از بين برده شد (ماضي مجهول از تفزيع است ، و تفزيع به معناي از بين بردن ترس ، و وحشت از دلهاست )
قپق اندازیفرهنگ انتشارات معین(قَ پَ یاپُ. اَ) [ تر - فا. ] = قبق اندازی : (حامص .) گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکة طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابک دست ، آن
لازلغتنامه دهخدالاز. (اِخ ) از نواحی خواف از اعمال نیشابور. رهنی گویداز نواحی زوزن باشد. ابوالحسن بن ابی سهل بن ابی الحسن اللازی شاعر فاضل منسوب بدانجا و این بیت او راست :یشم ا
ترسیدنلغتنامه دهخداترسیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) خوف داشتن و خوف کردن و بیم داشتن و بیم کردن و جرئت نکردن و جبن کردن . (ناظم الاطباء). وجل . تهیّب . بیم کردن . هراسیدن . اندیشیدن . با
ملغتنامه دهخدام . (حرف ) حرف بیست و هشتم ازالفبای فارسی و حرف بیست و چهارم از الفبای ابتثی (حروف هجای عربی که به ترتیب الف . ب . ت . ث آید، مقابل ابجدی ) و حرف سیزدهم از الفب