فاضل اردکانیلغتنامه دهخدافاضل اردکانی . [ ض ِ ل ِ اَ دَ ] (اِخ ) شیخ محمدحسین . از اعاظم فقهای عهد ناصرالدین شاه که در سال 1302 یا 1305 هَ . ق . در کربلا درگذشته است . (از ریحانة الادب
فاضلفرهنگ مترادف و متضادحکیم، خردمند، دانا، دانشمند، دانشور، عالم، علامه، علیم، فرهیخته ≠ بیخرد، جاهل، نادان
علوی سبزواریلغتنامه دهخداعلوی سبزواری . [ ع َ ل َ ی ِ س َ زِ ] (اِخ ) میرزا حسین بن میرزا محسن . فقیه و محدث و متکلم و شاعر. از شاگردان فاضل اردکانی و میرزا محمدحسن شیرازی بود. و معقول
معصوم علی شاهلغتنامه دهخدامعصوم علی شاه . [ م َ ع َ ] (اِخ ) حاج میرزا معصوم معروف به میرزا آقا. اصل وی از قزوین و مولدش شیراز بود و در تهران اقامت داشت . در 1270 هَ . ق . ولادت یافت و پ
یزدیلغتنامه دهخدایزدی . [ ی َ ] (اِخ ) سید احمدبن سید محمد حسین اردکانی یزدی ، حکیم فاضل و فقیه و محدث قرن سیزدهم هجری و معاصر فتحعلی شاه و شیخ احمد احسایی بود. از تألیفات اوست
ممتازلغتنامه دهخداممتاز. [ م ُ] (ع ص ) جداشده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || برگزیده و پسندیده . منتخب شده . دارای امتیاز و برتری و بزرگواری . (از ناظم
طبعلغتنامه دهخداطبع. [ طَ ] (ع اِ) سرشت که مردم بر آن آفریده شده . ج ، طباع . (منتهی الارب ). خوی . (دستور اللغة ادیب نطنزی ). طبیعت . (مهذب الاسماء). آخشیج . (فرهنگ خطی اسدی م