پارزای میانگرهیintercalary meristemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارزا که از پارزای رأسی پدید میآید و با فاصلة زیاد از آن فعالیت پارزایی خود را حفظ میکند * این واژه پیش از این با معادل سرلاد میانگرهی به تصویب رسیده ب
بلندفرهنگ انتشارات معین(بُ لَ) (ص .) 1 - دارای کشیدگی زیاد به سوی بالا. 2 - دارای فاصله زیاد از زمین . 3 - دراز، کشیده . 4 - دارای دامنة زیاد. 5 - دارای ارزش ، یا اهمیت یا اعتبار معنو
کهکشانفرهنگ انتشارات معین(کَ کَ) (اِ.) = کاهکشان : مجموعه ای از بیلیون ها ستاره است که برخی از آن هابه مراتب بزرگتر از خورشید می باشند، اما به علت فاصله زیاد، کوچکتر از خورشید به نظر می
چرخ جنگلیلغتنامه دهخداچرخ جنگلی . [ چ َ خ ِ ج َ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح ورزشکاران ، چرخیدن آهسته با فاصله ٔ زیاد دادن میان دو پا. (فرهنگ نظام ).