خفاقلغتنامه دهخداخفاق . [ خ َف ْ فا] (ع ص ) آنکه پیش قدم وی پهن باشد. (منتهی الارب ).- رجل خفاق القدم ؛ مردی که پیش قدم وی پهن باشد. (منتهی الارب ).
تیرهلغتنامه دهخداتیره . [ رَ / رِ ] (ص ) تاریک و سیاه فام . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تاریک . (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث اللغات ). تار و مظلم . (ناظم الاطباء
کارلغتنامه دهخداکار. (اِ) آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد و آنچه شخص خود را بدان مشغول سازد و فعل و عمل وکردار. (ناظم الاطباء). آنچه کرده و بجا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل و فعل