نمایش غیرمذهبیprofane playواژههای مصوب فرهنگستاننمایشی که معمولاً با تأکید بر جنبههای مادی و غیرمعنوی زندگی و به سبک و سیاقی عامیانه اجرا میشد
کاشی کاریلغتنامه دهخداکاشی کاری . (حامص مرکب ) نوعی از صنایع که در عمارت کنند. (آنندراج ). کاشی سازی . رجوع به کاشی سازی شود. (ناظم الاطباء). در ترجمه ٔ کتاب «صنایع ایران بعد از اسلا
الجزایرلغتنامه دهخداالجزایر. [اَ ج َ ی ِ ] (اِخ ) کشوری است در شمال غربی آفریقا، مساحت آن در حدود سه ملیون هزارگز مربع و سکنه ٔ آن 8931000 تن است که از آن یک میلیون غیر مسلمان و از
هندلغتنامه دهخداهند. [ هَِ ] (اِخ ) پارسی باستان هندو همریشه با سند، در کتیبه های عیلامی هی ایندویش ، اوستا هندو، سنسکریت سینذو به معنی نهر، جویبار، رود سند یا ناحیه ٔ گرداگرد
حجةالاسلام شفتیلغتنامه دهخداحجةالاسلام شفتی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ش َ ] (اِخ ) سیدمحمد باقربن تقی موسوی النسب شفتی رشتی الاصل اصفهانی الموطن والمدفن . از اعاظم علمای اواخر امامیه ، ف
رنسانسلغتنامه دهخدارنسانس . [ رُ ن ِ سا ] (فرانسوی ، اِ) احیاء. بازگشت به زندگی . اعاده ٔ حیات . تولد جدید.تجدید حیات . || (اِخ ) اصطلاحاً، بطور خاص دوره ٔ تجدد و جنبشی را گویند ک