استاندارد غیررسمیde facto standardواژههای مصوب فرهنگستاناستانداردی حاصل از رقابت میان استانداردهای فنّاوری که کاربران آن را انتخاب میکنند
بازبینی غیررسمی نرمافزارsoftware informal reviewواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای بازبینی طراحی نرمافزار که در آن کار یک برنامهنویس را برنامهنویسان دیگر بررسی میکنند
مقدارلغتنامه دهخدامقدار. [ م ِ ] (ع اِ) اندازه . ج ، مقادیر. (مهذب الاسماء) (دهار). اندازه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندازه و قدر. (ناظم الاطباء) : اﷲ
آبگینهلغتنامه دهخداآبگینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جسمی جامد غیر حاجب ماوراء که از ذوب سنگ آتش زنه (چخماق ) با قلیا (ملح القلی ) سازند. شیشه . زجاج . زُجاجه . اَسر : بازرگانان م
صورت جسمیلغتنامه دهخداصورت جسمی . [ رَ ت ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صورت جسمیه . و آن جوهر حال در هیولای اول است و آنرا طبیعت مقداریه نیز نامند و به اعتبار مبداء بودن آن حرکت و
ازکارافتادهواژهنامه آزادکسی که به دلیل سانحه دچار مشکل جسمی یا روانی شده وقادر به انجام کار نباشد. یا به دلیل کهولت سن ویا غیر قابل استفاده بودن تجربه ،علم یا تخصصش قابل استفاده در مشا