غیرلغتنامه دهخداغیر. [ غ َ ] (ع مص ) دیه دادن . (از اقرب الموارد) . اسم مصدر آن غیرَة است . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || رشک بردن . (دهار). رشک خوردن مرد بر زن خود وبرعکس . (
دِدَرْگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی بیرون از خانه ، بیرون از اداره ، بیرون از محل ، جایی بودن غیر از اینجا
تسلیمیلغتنامه دهخداتسلیمی . [ ت َ ] (اِخ ) از سادات آن دیار (کاشان ) است . به غیر از این مطلع شعری از او مسموع نشد : گویند بهاری شد و گل آمد و دی رفت ما بی تو ندانیم که کی آمد و ک
ذوالمعنیینلغتنامه دهخداذوالمعنیین .[ ذُل ْ م َ نی ی َ ] (ع ص مرکب ) عبارت است از این که از لفظ دو معنی یا بیشتر اراده شود در استعمال واحد.چنانکه در آیه ٔ شریفه ٔ «فکاتبوهم اِن علمتم ف