قیاقلغتنامه دهخداقیاق . [ ق ُ / ق ِ ] (ع ص ) دراز قامت و طویل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
غاغالغتنامه دهخداغاغا. (اِخ ) نام وادیی بوده است بشام که امروز آن را وادی جهنم نامند و حجر غاغاطیس منسوب بدانجاست . || نام نهری به ناحیت لوقیا.
غاغالغتنامه دهخداغاغا. (اِخ ) نام وادیی بوده است بشام که امروز آن را وادی جهنم نامند و حجر غاغاطیس منسوب بدانجاست . || نام نهری به ناحیت لوقیا.
غاغلغتنامه دهخداغاغ . (اِ) نانی است روغنی که خشک می کنند (در تداول خراسان ) کاک هم در قدیم می گفته اند و در منتهی الارب بسیار این کلمه آورده شده است . در تداول امروز تهران بنوع