غیاث شیرازیلغتنامه دهخداغیاث شیرازی . [ ث ِ ] (اِخ ) رجوع به غیاث الدین منصور نواده ٔ میر غیاث الدین منصور دشتکی شود.
غیاث شیرازیلغتنامه دهخداغیاث شیرازی . [ ث ِ ](اِخ ) دولتشاه سمرقندی گوید: غیاث از شاعران شیراز،معاصر سلطان ابراهیم و مردی دانا و مورخ و خوش طبع بود. وی مذهب تشیع داشت و در مناقب خاندان
غیاثلغتنامه دهخداغیاث . (اِخ ) ابن ابی شیبة حبرانی . شیخی است از برای بشربن اسماعیل . (از تاج العروس ).
غیاثلغتنامه دهخداغیاث . (اِخ ) جدی جاهلی است ، و بنی غیاث بطنی از جذام اند از قحطانیه . مساکن آنان در حوف ، واقع در مصر بوده است . (از اعلام زرکلی چ 1346 هَ . ق . ج 2 ص 761).
پرلغتنامه دهخداپر. [ پ ُ ] (ص ) (از پهلوی اَویر ، بسیار سخت ) مملُوّ. مَلأَی . مَلاَّن . ممتلی . مُکتَتَز. مشحُون . غاص ّ. انباشته . لبالب . مالامال . لب به لب . لَمالَم . لب
منصورلغتنامه دهخدامنصور. [ م َ ] (اِخ ) امیر غیاث الدین شیرازی خاتم الحکماء و المحققین (متوفی به سال 948 هَ. ق .) در شیراز متولد شد. از شاگردان پدر خود میر صدرالدین محمد بود. در
الهی اردبیلیلغتنامه دهخداالهی اردبیلی . [ اِ لا ی ِ اَ دَ ] (اِخ ) حسین بن خواجه شرف الدین عبدالحق ملقب به کمال الدین و متخلص به الهی . از اهل اردبیل است . در اوایل جوانی نزد سلطان حیدر
غیاث الدینلغتنامه دهخداغیاث الدین . [ ثُدْ دی ] (اِخ ) شیرازی . رجوع به غیاث الدین منصوربن میر صدرالدین دشتکی شود.
غیاث حلواییلغتنامه دهخداغیاث حلوایی . [ ث ِ ح َل ْ ] (اِخ ) غیاثای حلوایی شیرازی . در آتشکده ٔ آذر بصورت «غیاث حلوایی » و در تذکره ٔ نصرآبادی بصورت غیاثای حلوایی آمده است . وی از شاعرا