غشاوةلغتنامه دهخداغشاوة. [ غ ِ / غ َ / غ ُ وَ ] (ع اِ) به معنی غشوة. (منتهی الارب ). پرده . (غیاث اللغات ). پوشش . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). پرده و پوشش . (آنندراج ). پوشش چشم .
غشاوةلغتنامه دهخداغشاوة. [ غ ُ وَ ] (اِخ ) یکی از ایام عرب است که در آن بسطام بن قیس بر بکربن وائل حمله کرد. (از معجم البلدان ).
غشاوةلغتنامه دهخداغشاوة. [ غ ِ / غ َ / غ ُ وَ ] (ع اِ) به معنی غشوة. (منتهی الارب ). پرده . (غیاث اللغات ). پوشش . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). پرده و پوشش . (آنندراج ). پوشش چشم .
غشاوةلغتنامه دهخداغشاوة. [ غ ُ وَ ] (اِخ ) یکی از ایام عرب است که در آن بسطام بن قیس بر بکربن وائل حمله کرد. (از معجم البلدان ).
مَغْشِيِّفرهنگ واژگان قرآنبیهوش شده - غش کرده (از کلمه غشيه و غشاوة به معناي پوشاندن و پيچيدن چيزي در لفافه است ، و چون با صيغه مجهول گفته ميشود غشي علي فلان ، معنايش اين است که فلاني در
تملغتنامه دهخداتم . [ت َ ] (اِ) آفتی است که در چشم پیدا می شود مانند پرده و آن را به عربی غشاوه گویند. (برهان ) (آنندراج ) (از انجمن آرا) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء).