غُرَفٌفرهنگ واژگان قرآنبناهايي که بالاي بناهاي ديگر واقع شده باشند و از سطح زمين يا کف خانه بلندتر باشند -خانه بسيار زيبايي است که در بلندي قرار داشته باشد (جمع غرفه)
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ َ ] (اِخ ) عمرانی گوید: نام جایی است ، و چیزی بر آن نیفزوده است . (از معجم البلدان ).
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ َ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). پوست غرفی مأخوذ از آن است . (از معجم البلدان ). آنچه بدان پوست پیرایند. (از اقرب الموارد). غَ
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ َ رَ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). لغتی است در غَرف برای درخت مذکور. (از اقرب الموارد). || گیاه یز یا یز تر، یا هر درخت که پیو
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ ُ ] (ع اِ) ظرف کوچک دسته داری که برای کشیدن آب به کار رود.قابلمه های کوچکی که از آهن فشرده سازند و در آنها به سربازان سوپ میدهند. (دزی ج 2 ص 207). یغل
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ َ ] (اِخ ) عمرانی گوید: نام جایی است ، و چیزی بر آن نیفزوده است . (از معجم البلدان ).
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ َ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). پوست غرفی مأخوذ از آن است . (از معجم البلدان ). آنچه بدان پوست پیرایند. (از اقرب الموارد). غَ
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ َ رَ ] (ع اِ) درختی که به وی پوست پیرایند. (منتهی الارب ). لغتی است در غَرف برای درخت مذکور. (از اقرب الموارد). || گیاه یز یا یز تر، یا هر درخت که پیو
غرفلغتنامه دهخداغرف . [ غ ُ ] (ع اِ) ظرف کوچک دسته داری که برای کشیدن آب به کار رود.قابلمه های کوچکی که از آهن فشرده سازند و در آنها به سربازان سوپ میدهند. (دزی ج 2 ص 207). یغل