استخوانآماس سختاکیsclerosing osteitis, Garre disease, condensing osteitis واژههای مصوب فرهنگستاننوعی استخوانآماس مزمن غیرعفونی که در آن قسمتهایی از استخوان ضخیم و متورم میشود
گیرماند 2girtواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت شناوری که آن را با طناب طوری بستهاند که جریان آب یا وزش باد سبب چرخش آن نشود
غر و غرلغتنامه دهخداغر و غر. [ غ ُرْ رُ غ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به معنی غرغر. (فرهنگ شعوری ). رجوع به غرغر شود.
وابستگی مفهومیconceptual dependenceواژههای مصوب فرهنگستاننوعی وابستگی که در آن مفهومِ امری بدون شناختن مفهومِ امری دیگر میسر نیست؛ مثلاً مفهوم «عزب» تنها از طریق شناخت مفهوم «مرد» امکانپذیر است
مفهوم همپایهcoordinate conceptواژههای مصوب فرهنگستانمفهوم فروپایهای که با مفهوم دیگری از همان شبکة مفهومی از لحاظ نزدیکترین مفهوم فراپایه و معیارهای مربوط به زیربخش (subdivision) آن، اشتراک دارد
تعریفdefinitionواژههای مصوب فرهنگستانبیان توصیفی یک مفهوم بهنحویکه آن را از مفهومهای مرتبط با آن متمایز میکند
صغيردیکشنری عربی به فارسیکوچک , خرده , ريز , محقر , خفيف , پست , غير مهم , جزءي , کم , دون , کوچک شدن ياکردن , جوان , تازه , نوين , نوباوه , نورسته , برنا