غوجلغتنامه دهخداغوج . [ غ َ ] (ع مص ) دوتا شدن و خمیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ایستادن بجای . (تاج المصادر بیهقی ). || (ص ) جم
غوجلغتنامه دهخداغوج . [ غ َ ] (ع مص ) دوتا شدن و خمیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدو درآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ایستادن بجای . (تاج المصادر بیهقی ). || (ص ) جم
حاجی بیگلغتنامه دهخداحاجی بیگ . [ ب َ ](اِخ ) (امیر...) پسر امیر حسن بن امیر چوپان و پسر عم شیخ حسن کوچک است . حافظ ابرو در ذیل جامعالتواریخ آرد: «دو پسر دیگر از آن امیر حسن حاجی بی
درآمدنلغتنامه دهخدادرآمدن . [ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) داخل شدن . درون شدن . درون رفتن . ورود کردن . وارد شدن . وارد گشتن . به درون شدن . فروشدن . بدرون آمدن . اندرآمدن . دخول کردن