لغتنامه دهخدا
ژغند. [ ژَ غ َ ] (اِ) بانگ تند بود که ددی چون یوز و پلنگ برزند و گویند بانگی سهمگین و بیم زده نیز باشد. (لغت نامه ٔ اسدی ). بانگ یوز. (نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی ). بانگ تند بود که ددی بزند بزودی در روی جانوران چون یوز و پلنگ . (نسخه ای از لغت نامه ٔ اسدی ). بانگ ددان . هرّا.