غنیةلغتنامه دهخداغنیة. [ غ َ نی ی َ ] (اِخ ) اُم ّاُلحُمارِس . نام یکی از زنان فصیحه ٔ عرب . رجوع به فهرست ابن الندیم چ مصر 1348 هَ . ق . ص 70 شود.
غنیةلغتنامه دهخداغنیة. [ غ َ نی ی َ ] (اِخ ) الاعرابیة. شاعره ای عرب بود. رجوع به البیان و التبیین جاحظ ج 3 ص 35 و 36 شود.
غنیةلغتنامه دهخداغنیة. [ غ َنی ی َ ] (اِخ ) ام الهیثم . یکی از زنان فصیحه ٔ عرب بود. (از فهرست ابن الندیم چ مصر 1348 هَ . ق . ص 76).
غنیةلغتنامه دهخداغنیة. [ غ ُن ْ ی َ ] (ع اِمص ) بی نیاز شدن . (دهار). توانگر شدن و بی نیاز شدن . (المصادر زوزنی ). توانگری و بی نیازی . (منتهی الارب ). اسم مصدر است بمعنی غِنی ̍
قنیةلغتنامه دهخداقنیة. [ ق ِن ْ ی َ ] (ع مص ) درپرده و خانه نشین کردن دختر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): قَنِی َ الجاریه ؛ پردگی و خانه نشین کرد دختر را. (منتهی الارب ).
قنیةلغتنامه دهخداقنیة. [ ق ُن ْ / ق ِن ْ ی َ ] (ع اِ) آنچه کسب شود. (از اقرب الموارد). مال ورزیده ٔ یخنی نهاده . || (مص ) فراهم آوردن گوسفند و جز آن برای خوردن . (منتهی الارب ).
غنیهفرهنگ انتشارات معین(غَ یَ یا یِ) [ ع . غنیة . ] 1 - (مص ل .) بی نیاز شدن ، توانگر شدن . 2 - (اِمص .) بی نیازی ، توانگری . 3 - (اِ.) چاره . 4 - (ص .) دارای جمال یا مال فراوان .
غنیهفرهنگ انتشارات معین(غَ یَ یا یِ) [ ع . غنیة . ] 1 - (مص ل .) بی نیاز شدن ، توانگر شدن . 2 - (اِمص .) بی نیازی ، توانگری . 3 - (اِ.) چاره . 4 - (ص .) دارای جمال یا مال فراوان .
جاویشلغتنامه دهخداجاویش . (اِخ ) عبدالعزیز. او راست کتاب : غنیةالمؤدبین فی الطرق الحدیثة للتربیة و التعلیم . این کتاب در 1321 هَ .ق . درمطبعةالشعب بطبع رسیده است . (از معجم المط
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر شیرازی . رجوع به ابن سریج شود و او راست : کتاب غنیة فی فروع الشافعیه و کتاب العین و الدین . کشف الظنون وفات او را ذیل کتاب غنیه
منصورلغتنامه دهخدامنصور. [ م َ ] (اِخ ) ابن عمرالکرخی ، مکنی به ابوالقاسم (متوفی به سال 447 هَ . ق .) او راست : الغنیة فی فروع الشافعیة. (از کشف الظنون ج 2 ص 1212).