لغتنامه دهخدا
غنظ. [ غ َ ] (ع مص ) مشرف بر مرگ شدن . یا مشرف شدن کسی بر مرگ بسبب اندوه ، و رهایی یافتن او. (ازاقرب الموارد). || رنجانیدن کاری کسی را و دشوار کردن و سخت اندوهگین گردانیدن . (از منتهی الارب ). غنظ الامر فلاناً؛ جهده و شق علیه ، فهو مغنوظ. || سخت خشمناک گردانیدن . غنظه فلان ؛