غلتاسroller mill, roll mill, ring roller millواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای مخلوط کردن بسپارها با مواد دیگر متشکل از غلتکهایی که بهصورت افقی نزدیک هم قرار میگیرند و بهسرعت میچرخند متـ . آسیای غلتکی
غلاسنگلغتنامه دهخداغلاسنگ . [ غ َل ْ لا س َ ] (اِ) فلاخن ، که لفظ دیگرش غلماسنگ است . (فرهنگ نظام ). رجوع به غلماسنگ شود.
غلاسنگلغتنامه دهخداغلاسنگ . [ غ َل ْ لا س َ ] (اِ) فلاخن ، که لفظ دیگرش غلماسنگ است . (فرهنگ نظام ). رجوع به غلماسنگ شود.