آنچه چیزی در آن جا بگیرد و پوشیده شود؛ پوشش؛ پوشینه؛ پوشش چیزی، مثل جلد کتاب و نیام شمشیر: ◻︎ یک نفس آن تیغ برآر از غلاف/ چند خلافش کنی ای برخلاف (نظامی۱: ۸۰).
〈 غلاف رفتن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] =〈 غلاف کردن
〈 غلاف کردن: (مصدر متعدی)
۱. در غلاف گذاشتن؛ در نیام کردن شمشیر.
۲. (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] کوتاه آمدن در برابر شخص قوی
روکش
پوشش، جلد، نیام
case, husk, scabbard, shuck