قفصدیکشنری عربی به فارسیقفس , درقفس نهادن , درزندان افکندن , جعبه , صندوق , کلبه , خانه کوچک , نوعي پيمانه قديمي زغال سنگ وغيره
غمردیکشنری عربی به فارسیغسل , غوطه وري , سيل اب گرفتگي , ماه , مهتاب , سرگردان بودن , اواره بودن , ماه زده شدن , ديوانه کردن , بيهوده وقت گذراندن