غطاءدیکشنری عربی به فارسینوعي کلا ه بي لبه زنانه ومردانه , کلا هک دودکش , سرپوش هرچيزي , کلا ه سرگذاشتن , درپوش , کلا هک , روپوش تختخواب , روتختي , پوشاندن , تامين کردن , پوشش , سرپوش ,
غطاءلغتنامه دهخداغطاء. [ غ ِ ] (ع اِ) پوشش . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء). پرده و پوشش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سر دیگ و آن تنور و جز آن . (مهذب
قطاعلغتنامه دهخداقطاع . [ ق َ ] (ع مص ) بریده شدن دست از بیماری . (منتهی الارب ). جدا شدن دست از بیماری ، یا به بریدن . (اقرب الموارد). رجوع به قَطْع و قِطاع شود.
قطاعلغتنامه دهخداقطاع . [ ق َ ] (ع اِ) هنگام رسیدن خرما و انگور و جز آن و هنگام درودن آن . (منتهی الارب ). رجوع به قِطاع شود. || (مص ) بریده و سپری شدن و منقطع شدن ، یا کم شدن .
قطاعلغتنامه دهخداقطاع . [ ق ِ ] (ع اِ) کازود و کارد که بدان جامه و چرم و مانند آن بُرند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || درم . (منتهی الارب ). دراهم . (اقرب الموارد). || هنگام
حسین کاشف الغطاءلغتنامه دهخداحسین کاشف الغطاء. [ ح ُ س َ ن ِ ش ِ فُل ْ غ َ ] (اِخ ) رجوع به کاشف الغطاء شود.