غزوه ٔ مؤتةلغتنامه دهخداغزوه ٔ مؤتة. [ غ َزْ وَ ی ِ م ُءْ ت َ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ جیش الامراء. مقریزی در امتاع الاسماع آن را غزوه دانسته است ولی ابن سعد در طبقات آن را سریه شمرده است .
غزوةلغتنامه دهخداغزوة. [ غ َزْ وَ ] (ع اِ) یکی غزو. جنگ کردن با دشمن و در پی جنگ و غارت اوگردیدن . (از آنندراج ). غزوة اسم مرة از غزو است . ج ،غَزَوات . (تاج العروس ) (اقرب المو
غزوهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجنگ مسلمانان با کافران که حضرت رسول شخصاً همراه سپاهیان بود: غزوۀ بدر، غزوۀ اُحُد، غزوۀ خندق.
غزوه ٔ جیش الامراءلغتنامه دهخداغزوه ٔ جیش الامراء. [ غ َزْ وَ ی ِ ج َ شِل ْ اُ م َ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ مُؤتَة. صاحب امتاع الاسماع این جنگ را غزوه شمرده ولی ابن سعد در طبقات آن راسریه دانسته ا
ذوالجناحینلغتنامه دهخداذوالجناحین . [ ذُل ْ ج َ ح َ ] (اِخ ) لقب جعفربن ابیطالب رضی اﷲ عنه برادر علی بن ابیطالب علیهماالسلام . او در غزوه ٔ موته رایت مسلمانان داشت و با مشرکین قتال کر
طیارلغتنامه دهخداطیار. [ طَی ْ یا ] (اِخ ) لقب جعفربن ابیطالب بن عبدالمطلب عم ّ حضرت پیغمبر صلواة اﷲ و سلامه علیه ، و علت این لقب آن است که چون در غزوه ٔ موته هر دو دست مبارک وی
غزواتلغتنامه دهخداغزوات . [ غ َ زَ ] (ع اِ) ج ِ غَزوَة. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به غزوة شود : و چون اهل فضل در ایام ایشان [سلجوقیان ] حظی نیافته اند و به ش
جابرلغتنامه دهخداجابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن ابی صعصعه عمروبن زیدبن عوف بن مبدول بن عمروبن غنم بن مازن بن النجار انصاری مازنی است . ابن القداح او را در نسب الانصار ذکر کرده و گفته