غزوةلغتنامه دهخداغزوة. [ غ َزْ وَ ] (ع اِ) یکی غزو. جنگ کردن با دشمن و در پی جنگ و غارت اوگردیدن . (از آنندراج ). غزوة اسم مرة از غزو است . ج ،غَزَوات . (تاج العروس ) (اقرب المو
غزوهفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهجنگ مسلمانان با کافران که حضرت رسول شخصاً همراه سپاهیان بود: غزوۀ بدر، غزوۀ اُحُد، غزوۀ خندق.
غزواتلغتنامه دهخداغزوات . [ غ َ زَ ] (ع اِ) ج ِ غَزوَة. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). رجوع به غزوة شود : و چون اهل فضل در ایام ایشان [سلجوقیان ] حظی نیافته اند و به ش
مصمملغتنامه دهخدامصمم . [ م ُ ص َم ْ م َ ] (ع ص ) رجل مصمم ؛ مرد درست عزیمت درستکار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دارای ثبات و استواری در کار : اگر رای تو بر این کا
غزوه ٔ عسرةلغتنامه دهخداغزوه ٔ عسرة. [ غ َزْ وَ ی ِ ع ُ رَ] (اِخ ) یا غزوه ٔ تبوک . رجوع به تبوک و عسرة شود.
غزوه ٔ عام الفتحلغتنامه دهخداغزوه ٔ عام الفتح . [ غ َزْ وَ ی ِ مِل ْ ف َ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ فتح مکه . رجوع به فتح مکه و عام الفتح شود.
غزوه ٔ وادی القریلغتنامه دهخداغزوه ٔ وادی القری . [ غ َزْ وَ ی ِ دِل ْ ق ُ را ] (اِخ ) مقریزی در امتاع الاسماع آن را غزوه دانسته است ولی در طبقات ابن سعد سریه به حساب آمده است . رجوع به وادی