غریبهلغتنامه دهخداغریبه . [ غ ُ رَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ام الفخر بخش شادگان شهرستان خرم شهر که در 18هزارگزی شمال خاوری شادگان قرار دارد. راه مالرواهواز به شادگان از کنا
غرسلغتنامه دهخداغرس . [ غ َ / غ َ رَ ] (اِ) قهر و غضب و خشم و تندی و برآشفتگی . (برهان قاطع) (مجمع الفرس ) (از فرهنگ شعوری ). خشم و تندی . (فرهنگ اسدی نخجوانی ) (اوبهی ). غژم .
غستارهلغتنامه دهخداغستاره . [ غ ُ رَ ] (اِخ ) تلفظ عربی اگوستا ، شهری است در ایتالیا. رجوع به نخبة الدهر ص 140 و رجوع به اگوستا شود.
غر و غرلغتنامه دهخداغر و غر. [ غ ُرْ رُ غ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به معنی غرغر. (فرهنگ شعوری ). رجوع به غرغر شود.