غذادهی انتقالیtransitional feedingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تغییر روش غذارسانی از یک صورت به صورت دیگر
غذادهی پیوستهcontinuous feedingواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای غذادهی که در آن فرمول آسانگوار با حجم و سرعت کم و بهطور پیوسته در طول شبانهروز به بیمار داده میشود
غذادهی دورهایcyclic feedingواژههای مصوب فرهنگستانیکی از روشهای غذادهی که در آن کل غذای یک روز فرد بهطور پیوسته در مدتزمان معینی از روز به وی داده میشود
غذادهی راسترودهایnutrient enemata, rectal feedingواژههای مصوب فرهنگستانرساندن مواد غذایی با محلولهای مغذی به راستروده از راه مقعد
غذادهی رودهایenteral feedingواژههای مصوب فرهنگستانرساندن مواد غذایی به لولۀ گوارش ازطریق دهان، با لوله یا بدون لوله
دُشگواری تخمیریfermentative dyspepsiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی دُشگواری همراه با تخمیر غذای ناگوارده
ناگوارلغتنامه دهخداناگوار. [ گ ُ ] (ص مرکب ) (از: نا، نفی ، سلب + گوار = ناگور = ناگوارد = ناگورد). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ناگوارا. ناگواره . ناگوارد. ضد گوارا. چیز بدهضم ک
دغرلغتنامه دهخدادغر. [ دَ ] (ع مص ) فشردن کسی را تاآنکه بمیرد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || راندن . (منتهی الارب ). دفع. (اقرب الموارد). || سپوختن در حلق و برداشتن ز
جدعلغتنامه دهخداجدع . [ ج َ ] (ع مص ) بازداشتن و به زندان کردن . (شرح قاموس ) (از منتهی الارب ). حبس کردن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || بریدن بینی یا گوش یا دست یا لب .
تاسهلغتنامه دهخداتاسه . [ س َ / س ِ ] (اِ) اندوه و ملالت . (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). اندوه . (مهذب الاسماء). تاسا. (فرهنگ جهانگیری ). مانند تالواسه بود