غدراءلغتنامه دهخداغدراء. [ غ َ ] (ع اِ) تاریکی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) شب تاریک . (اقرب الموارد).
غدراتلغتنامه دهخداغدرات . [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غدرة. (از اقرب الموارد). رجوع به غُدرات شود. صاحب تاج العروس گوید غدرات جمع غدرة، و غدرة نیزواحد غِدَر به معنی بقایای صدقه است : یقال
غدراتلغتنامه دهخداغدرات . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غُدرة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). جمع دیگر غدرة، غِدرات آمده . (اقرب الموارد). رجوع به غِدرات شود.
غدرانلغتنامه دهخداغدران . [ غ َ دَ ] (ع مص ) بی وفائی کردن : غدره و به غدراً و غدراناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غدر. نقض عهد و خیانت . (از اقرب الموارد). رجوع به غدر شود.
غدرانلغتنامه دهخداغدران . [ غ َ دَ ] (ع مص ) بی وفائی کردن : غدره و به غدراً و غدراناً. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غدر. نقض عهد و خیانت . (از اقرب الموارد). رجوع به غدر شود.
غدراءلغتنامه دهخداغدراء. [ غ َ ] (ع اِ) تاریکی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (ص ) شب تاریک . (اقرب الموارد).
غدراتلغتنامه دهخداغدرات . [ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ غدرة. (از اقرب الموارد). رجوع به غُدرات شود. صاحب تاج العروس گوید غدرات جمع غدرة، و غدرة نیزواحد غِدَر به معنی بقایای صدقه است : یقال
غدراتلغتنامه دهخداغدرات . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غُدرة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). جمع دیگر غدرة، غِدرات آمده . (اقرب الموارد). رجوع به غِدرات شود.
غدرانلغتنامه دهخداغدران . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غدیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نیز ج ِ غدیرة، به معنی پاره ای از گیاه ، و در صورتی که غدیرة به معانی دیگر غیر از معنی مذکور باش