غثمرةلغتنامه دهخداغثمرة. [ غ َ م َ رَ ] (ع مص ) تباه گردانیدن مال خود را: غثمر ماله . (منتهی الارب ). غَثْمَرَ ماله ؛ افسده . (از اقرب الموارد).
غثمةلغتنامه دهخداغثمة. [ غ َ ث ِ م َ ] (ع اِ) هزارخانه ٔ شکنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الفَحِث . (اقرب الموارد).
غثمةلغتنامه دهخداغثمة. [ غ ُ م َ ] (ع اِمص ) رنگ خاکستری یا شبیه آن . یقال : فی لونه غثمة؛ ای بیاض الی سواد. (اقرب الموارد). خاکسترگونی یا مانند آن . (شرح قاموس ).
غثیمةلغتنامه دهخداغثیمة. [ غ َ م َ ] (ع اِ) طعامی است که از ملخ سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || طعام اهل بادیه . (مهذب الاسماء). || (مص ) کارزار کردن . با هم خصومت کردن . (م
غثمرةلغتنامه دهخداغثمرة. [ غ َ م َ رَ ] (ع مص ) تباه گردانیدن مال خود را: غثمر ماله . (منتهی الارب ). غَثْمَرَ ماله ؛ افسده . (از اقرب الموارد).
غثمةلغتنامه دهخداغثمة. [ غ َ ث ِ م َ ] (ع اِ) هزارخانه ٔ شکنبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). الفَحِث . (اقرب الموارد).
غثمةلغتنامه دهخداغثمة. [ غ ُ م َ ] (ع اِمص ) رنگ خاکستری یا شبیه آن . یقال : فی لونه غثمة؛ ای بیاض الی سواد. (اقرب الموارد). خاکسترگونی یا مانند آن . (شرح قاموس ).
غثیمةلغتنامه دهخداغثیمة. [ غ َ م َ ] (ع اِ) طعامی است که از ملخ سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || طعام اهل بادیه . (مهذب الاسماء). || (مص ) کارزار کردن . با هم خصومت کردن . (م